تاریخ: ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ ، ساعت ۲۳:۱۳
بازدید: ۳۰۰
کد خبر: ۱۳۷۹۶
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

گروه شستا و ضرورت شایسته‌سالاری

می متالز - علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نشست مدیران عالی شستا و اعضای هیأت‌مدیره این شرکت گفته‌اند: "دلیلی ندارد که یک‌نفر که یک‌ روز هم سابقه کاری ندارد،عضوهیأت‌مدیره و حتی مدیرعامل شرکت‌های زیرمجموعه شستا شود.
گروه شستا و ضرورت شایسته‌سالاری

به گزارش می متالز، همچنین اکبر ترکان رئیس هیأت‌مدیره شستا در این نشست ضمن اشاره به "ناخنک زدن"به دارایی‌های شستا، از سیاسیونی سخن می‌گوید که در گذشته بستگان خودرا به این مجموعه تحمیل کردند. ازجمله یکی ازمقامات متنفذ صد نفر از همشهریانش را به یکی از شرکت‌های زیرمجموعه آورده‌بود.


ربیعی دربهمن‌ماه گذشته طی بخشنامه‌ای ازمسؤولان ذیربط خواسته‌ بود ازاستخدام و نصب افراد وابسته به چهره‌های سیاسی اکیداً خودداری کنند. ایشان در این بخشنامه همچنین به بی‌توجهی مسؤولان به تذکرات قبلی وزیر اشاره کرده‌بود.


با کنار هم گذاردن همین چند جمله و نقل‌قول می‌توان به تصویر شفافی از شرایط مدیریت در یکی از بزرگترین مؤسسات اقتصادی کشور دست‌یافت. در زیر به چند نکته درباب این تصویر شفاف اشاره می‌کنم:


1 – دارایی صندوق تأمین اجتماعی به‌عنوان یک دارایی بین‌نسلی، برای سالیان طولانی در اختیار مدیران و سیاسیونی بوده که به قول اکبر ترکان به آن ناخنک می‌زدند. طبعاً این شیوه مدیریت طی دوران دولت نهم و دهم خسارت فراوانی به منافع بلندمدت بیمه‌شدگان وارد آورده‌است. حداقل بخشی از دشواری‌هایی که صندوق تأمین اجتماعی در شرایط فعلی با آن‌ها مواجه است، نتیجه حیف‌ومیل‌ها و خاصه‌خرجی‌هایی است که در آن ایام اتفاق افتاده‌است.


2 – با استقرار تیم جدید و تغییر شرایط، اوضاع قدری بهتر شده‌است. اما هنوز مشکلات فراوانی وجود دارند. هنوز تمایل به استخدام و نصب وابستگان در سمت‌های "مرغوب" وجود دارد، و گاه این تمایل آنچنان قوی است که وزیر مجبور می‌شود بخشنامه صادر کرده، و از نافرمانی زیردستان شکوه کند. به‌بیان دیگر، کافی است قدری نظارت ضعیف‌تر شود یا وزیر گرفتار حوزه‌های دیگر مسؤولیت خود گردد، که باز مدیران رند و فرصت‌طلب عزیزدردانه‌های خود را در سمت‌های "مرغوب" جاسازی کنند.


3 – ترکان از تخلفات و بی‌مسؤولیتی گذشتگان سخن می‌گوید، اما به این سؤال اساسی نمی‌پردازد که با مدیری که 100نفر همولایتی را به شرکت تحمیل کرد،چه برخوردی صورت گرفته‌است. آن نفرات اضافی که لابد صلاحیت و تجربه کافی هم نداشتند، آیا کنار گذاشته‌ شدند یا هنوز هم وبال گردن مالکان اصلی صندوق تأمین اجتماعی هستند. ایشان از حیف و میل گذشته می‌گویند و جای بسی خوشحالی است که به‌اصطلاح آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. اما سؤال این است که آیا برای بازگرداندن اموال به‌غارت‌رفته‌ اقدامی شده، و اگر شده، چرا گزارشی به صاحبان اصلی دارایی نمی‌دهید؟


مشکلی که مؤسسات عریض و طویل اقتصادی از جمله شستا با آن مواجه هستند، این است که وقتی یک تیم مدیریتی بعد از یک دوره خاصه‌خرجی و ریخت‌وپاش برکنار می‌شوند، تیم جدید گویی فقط دلش به این خوش است که جلو تداوم خسارت‌ها گرفته‌شد، و معمولاً به فکر بازپس گرفتن اموال و جبران خسارت‌ها نمی‌افتند. نتیجه این روش آبرودارانه این است که "ناخنک‌زنندگان" مورداشاره آقای ترکان هیچگاه متنبه نمی‌شوند، و صبورانه منتظر خواهندماند تا فرصتی دیگری برای غارت اموال مردم پیش بیاید، زیرا خیالشان راحت است که آن‌چه را که خورده و برده‌اند، کسی پس نخواهدگرفت که لابد به‌تعبیر شیخ سعدی نیم‌خورده غارتیان همانان را سزد.
آقای وزیر و تیم همراهان وی هرچند بابت اصلاح نسبی امور اجرشان محفوظ و سعیشان مشکور است، اما باید بگویند آخرین اقدامی که در ارتباط با دریافت خسارت از "ناخنک‌زنندگان" و بازگرداندن اموال غارتی انجام داده‌اند، چه بوده‌است؟


4 – ترکان در ادامه سخنانش می‌گوید: "یکی دیگر از مشکلاتی که آن را پیدا کرده‌ام، ورود شستا به سرمایه‌گذاری‌هایی است که توجیهی ندارد. ... باید دقت کنیم و در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری کنیم که توجیه اقتصادی دارند ... سرمایه‌گذاری‌هایی که نرخ بازگشت سود آن‌ها بسیار پایین است، نباید انجام شود.


این نکته بسیار قابل‌تأمل است. تشکیلاتی که باید با به‌کارگیری توانمندترین متخصصان، و با انتخاب مناسب‌ترین پروژه‌ها فعالیت خود را ادامه بدهد، تازه معلوم می‌شود که در پروژه‌های بدون توجیه وارد شده‌است. ممکن است گفته‌شود این پروژه‌ها از دوران قبل به ارث مانده‌است. در این صورت باید پرسید چرا طی بیش از چهارسال گذشته تعیین تکلیف نشده‌اند تا آقای ترکان تازه در اوایل سال 97 با این موضوع مواجه شوند؟ و اگر حاصل انتخاب‌های تیم جدید است، باید دید چه‌کسی پاسخگو خواهدبود؟


طبعاً وقتی یک مؤسسه عریض وطویل اقتصادی با شایسته‌سالاری میانه خوبی نداشته‌باشد، ممکن است فرایند تعریف و انتخاب پروژه توسط تازه‌ مدیران دردانه‌ای طی شود که حتی املای درست"توجیه اقتصادی" راهم نمی‌دانند.درچنین شرایطی طبیعی است که پروژه‌ های بسیار کم‌بازده به شرکت تحمیل شود، ومقام ارشد شرکت به جای صحبت ازاستراتژی‌های جدید، گشودن افق‌های جدید پیش روی مدیران زیردست خود، و تعیین اهداف بلندپروازانه، تازه از "ضرورت داشتن توجیه اقتصادی پروژه‌ها" سخن بگوید.


سخنان ترکان درنشست مذکور بهترین شاهداین مدعاست که شستا برای رسیدن به مرحله قبول قواعد بازی شایسته‌سالاری راه درازی در پیش دارد.


ربیعی و ترکان برای نجات دارایی‌های کارگران و بیمه‌شدگان و ارتقای سطح مدیریت این دارایی‌ها باید در قدم اول از همه مدیران زیردست خود در مجموعه شستا سؤال کنند که آخرین ایده و پیشنهاد گره‌گشا و آخرین تمهیدی که برای نجات شرکت تحت مدیریت خود از زیاندهی و افزودن بر ارزش دارایی صاحبان حق ارائه کرده‌اند، یا آخرین طرح ابتکاری که برای هدایت بهتر مجموعه تحت فرمان خود به‌کار بسته‌اند، چه بوده‌است. با بررسی پاسخ مدیران می‌توان به صلاحیت تیم مدیریتی و به بیان دیگر فاصله واقعی شرکت‌های گروه از معیار شایسته‌سالاری پی‌برد.

عناوین برگزیده