تاریخ: ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ ، ساعت ۲۲:۳۰
بازدید: ۳۸۷
کد خبر: ۱۱۸۵۸۴
سرویس خبر : انرژی

خوش‌بینی مفرط

می متالز - درباره برنامه جامع اقدام مشترک رویکردهای مختلفی ارائه شده است. هر یک از تحلیلگران براساس قالب‌های ذهنی، شکل‌بندی‌های معرفتی و الگوی تحلیلی خاصی به بررسی نتایج برجام مبادرت کرده‌اند.
خوش‌بینی مفرط

به گزارش می متالز، آنان تلاش داشتند تا براساس پیش‌فرض‌های خود و ذهنیت‌های شکل‌گرفته نسبت به فضای سیاسی گذشته و حال قضاوت کنند، اما واقعیت آن است که هر توافق سیاسی براساس نتایج اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن مورد سنجش قرار می‌گیرد. هدف اصلی دیپلمات‌های ایرانی برای انجام مذاکرات چندجانبه با کشورهای گروه ۱+۵ را می‌توان پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی دانست. تحریم‌های اقتصادی یکی از چالش‌های اصلی ساخت سیاسی و نظام اجتماعی ایران محسوب می‌شود. بسیاری از چالش‌های محیط اجتماعی و اقتصادی ایران ناشی از سیاست‌ها و تحریم‌هایی است که در سال‌های گذشته فراروی جامعه ایرانی بوده است.

 

۱. الگوی مدیریت متمرکز دیپلماسی هسته‌ای ایران

دولت روحانی و دیپلمات‌های وزارت امور خارجه به این موضوع اشاره داشته‌اند که پایان دادن به تحریم‌ها موضوعی سیاسی است و باید از کانال دولت و وزارت امورخارجه پیگیری شوند. چنین رویکردی مورد پذیرش مقامات عالیه نظام سیاسی ایران نیز قرار گرفت. همه امید داشتند که مذاکرات می‌تواند نقطه بهینه در دیپلماسی هسته‌ای را به‌وجود آورند، به همین دلیل است که ذهنیت اجتماعی مردم ایران در حمایت از برجام و دیپلماسی هسته‌ای شکل گرفت و آثار چنین فرآیندی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1396 منجر به انتخاب روحانی شد. 

 

2. فقدان نقشه راه دیپلماسی هسته‌ای 

پرسشی که در روزهای ماراتن دیپلماتیک مطرح می‌شد، معطوف به این نکته بود که برنامه و اهداف ایران، آمریکا و کشورهای گروه 1+5 به همراه کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا چه خواهد بود؟ متاسفانه دیپلمات‌های ایرانی تمایلی به تنظیم نقشه راه نداشتند. ذهنیت آنان بر این نکته قرار داشت که مذاکره و توافق در هر شرایطی بهترین نتیجه را خواهد داشت. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران، به این موضوع اشاره کرد که هرگونه توافقی بهتر از وضعیت عدم توافق است، در حالی که جان کری رویکرد کاملا متفاوتی را پیگیری می‌کرد. جان کری بر این اعتقاد بود که عدم توافق از توافق بد بهتر است. 

 

3. امیدهای موهوم دیپلماتیک

نتایج اقتصادی و اجتماعی برنامه جامع اقدام مشترک نشان داد که توافق بد همواره چالش‌های پایان‌ناپذیری را برای کشورها ایجاد می‌کند. اعاده تحریم‌های اقتصادی به این دلیل نبود که ترامپ در انتخابات نوامبر 2016 به پیروزی رسید، بلکه به این دلیل بود که قاعده توازن، اقدام مرحله‌ای و سیاست‌های گام به گام در ارتباط با ابتکارات ایران، ایالات‌متحده، کشورهای اروپایی و سایر بازیگران مشارکت‌کننده در برجام مورد توجه قرار نگرفته بود. طبیعی است که در چنین شرایطی هیچ قرارداد نامتوازنی باقی نخواهد ماند. فلسفه رئالیسم در روابط بین‌الملل آمریکایی به این موضوع اشاره دارد که آمریکایی‌ها باید، سیاست خود را براساس مطلوبیت‌ها و ضرورت‌های هر دوران تاریخی مشخص تنظیم کنند، به همین دلیل است که وقتی ایران تمامی تعهدات راهبردی خود را در برنامه جامع اقدام مشترک به انجام می‌رساند، ایالات‌متحده تمایلی برای ادامه همکاری‌ها نشان نمی‌دهد. 

 

4. خوش‌بینی دیپلماتیک 

دیپلمات‌های ایرانی در دوران بعد از برجام فکر می‌کردند شرایط برای عادی‌سازی روابط ایران با آمریکا و کشورهای جهان غرب به‌وجود آمده است. آنان همواره مفاهیمی همانند عادی‌سازی روابط و غیرامنیتی کردن ایران را تکرار می‌کردند، در حالی که تحقق این دو هدف نیازمند توازن در حقوق و تعهدات ایران و سایر کشورها در برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. مقامات ایرانی احساس می‌کردند که برجام به اندازه‌ای از استحکام برخوردار است که هیچ مقام آمریکایی قادر به نادیده گرفتن آن نخواهد بود. در حالی که برجام صرفا «برنامه دیپلماتیک توافق شده» محسوب می‌شود که هریک از طرفین به ویژه قدرت‌های بزرگ تا زمانی به انجام اجرای آن متعهد خواهد بود که با مطلوبیت‌های راهبردی آنان هماهنگی داشته باشد. خوش‌بینی دیپلمات‌های ایرانی نسبت به برنامه جامع اقدام مشترک به گونه‌ای بود که نهادها و تاسیسات ایرانی نتوانستند خود را در فضای اضطرار قرار داده و نسبت به سازوکارهایی برای تامین نیازهای عمومی خود تلاش کنند. غافلگیری صرفا مربوط به حوزه دیپلماتیک و راهبردی نبوده است، بلکه غافلگیری را باید در حوزه‌های اقتصادی نیز مشاهده کرد. علت اصلی غافلگیری در فضای اجتماعی و اقتصادی را می‌توان ناشی از خوش‌بینی افراطی دیپلمات‌های ایرانی دانست. آنان احساس می‌کردند که توافق می‌تواند بیشترین مطلوبیت‌های پایدار را برای حوزه‌های اقتصادی و سیاسی ایران به وجود آورد. در حالی که اصول بنیادین سیاست بیانگر این نکته است که پایداری هر توافق تابعی از معادله موازنه قدرت محسوب می‌شود. کشوری که در روند دیپلماسی هسته‌ای بخش قابل‌توجهی از قدرتی که به دلیل همان قدرت مذاکرات دیپلماتیک را آغاز کرده نادیده بگیرد، طبیعی است که در آینده قادر نخواهد بود تا از دستاوردهای ذهنی و عینی خود حفاظت به عمل آورد. 

خوش‌بینی دیپلمات‌های ایرانی آثار خود را در حوزه مالی، بانکی و تجاری ایران به جا گذاشت. نهادهای اقتصادی تلاش داشتند تا فضای جدیدی از سرمایه‌گذاری شرکت‌های اروپایی و آمریکایی را فراهم آورند. قراردادهایی با شرکت‌های چندملیتی منعقد شد، اما به دلیل آنکه احساس می‌کردند که فضای سیاسی ناشی از توافق پایدار است، نسبت به ضرورت‌هایی همانند فوریت در مبادله کالا، توجه چندانی نداشتند. به همین دلیل است که بسیاری از قراردادها مجددا شامل فضای تحریم شد. از جمله این قراردادها می‌توان به خرید هواپیماهای بوئینگ آمریکایی و ایرباس فرانسوی اشاره کرد. چنین وضعیت و ذهنیتی در سایر حوزه‌های اقتصادی نیز مشاهده می‌شود. رئیس بانک مرکزی وقت در چند مصاحبه و برنامه تخصصی به این موضوع اشاره کرد که برجام نتوانست زمینه‌های لازم برای گشایش اعتبارات جدید را به وجود آورد. نامبرده حتی در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا از شرکت‌ها و نهادهای آمریکایی درخواست کرد تا اقدامات موثرتری برای همکاری اقتصادی با ایران در دستور کار قرار دهد. در حالی که موضوع اصلی هر توافق و همکاری اقتصادی را باید در زیرساخت‌های دیپلماتیکی دانست که قبلا شکل گرفته و توافقی براساس آن برقرار شده است. 

 

نتیجه‌گیری

در شرایط بعد از برجام، هیچ‌گونه امیدی نسبت به تداوم آن وجود نداشت. کنگره آمریکا در سال 2015 یعنی چند ماه بعد از تصویب برنامه جامع مشترک مبادرت به تمدید «قانون آیسا» کرد. تعداد کسانی که در مجلس سنا و نمایندگان آمریکا به قانون آیسا رای داده بودند، به اندازه‌ای بود که حتی امکان وتوی اولیه آن توسط رئیس‌جمهور اوباما را امکان‌پذیر نمی‌ساخت. در سال 2017 کنگره آمریکا «قانون کاتسا» را به تصویب رساند.  قانون کاتسا نه‌تنها محدودیت‌های اقتصادی علیه ایران را اعمال می‌کرد، بلکه نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی را به‌مثابه سازمان‌های تروریستی تلقی می‌کرد. براساس چنین قوانینی ایالات‌متحده آزادی عمل پیدا می‌کند تا علیه هر یک از فرماندهان، تاسیسات و نهادهای راهبردی ایران اقدام تهاجمی داشته باشد. ضعف ساختاری برنامه جامع اقدام مشترک آثار خود را در زندگی اجتماعی مردم ایران، نهادهای اقتصادی دوران موجود و ساخت‌های راهبردی کشور به جا گذاشته است.

دکتر ابراهیم متقی استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

عناوین برگزیده