به گزارش می متالز، «فداکاری یک دهقان جان صدها مسافر را نجات داد». یک دهقان ایرانی در محل هشترود و در حدود ایستگاههای راهآهن «قرنقو» و «شیخ صفی»، یکی از صعبالعبورترین مناطق کوهستانی و راهآهن تهران تبریز، موجب نجات جان صدها نفر از مسافران قطار مسافری تبریز – تهران شده است. قطار مسافری تبریز تهران روز سیزدهم ماه جاری [آبان] در ساعت مقرر از تبریز به تهران حرکت کرد. این قطار به وسیله دو لکومتیو و دهها کوپه مسافری و سالن رستوران که میلیونها تومان ارزش آن است همچنان به سیر خود ادامه میداد. در این قطار بیش از دو هزار نفر مسافر به طرف تهران حرکت میکرد. قطار از ایستگاه مراغه گذشت و وارد منطقه کوهستانی محال هشترود شد و در این منطقه بیش از پنجاه تونل و پل بزرگ بر روی رودخانهها و دره «قرنقو» ساخته شده و قطارها نعرهکشان از این منطقه سخت و کوهستانی میگذرند. در این منطقه مناظر بدیعی در طرفین خط وجود دارد که برای بسیاری از مسافرین لذتبخش است و به همین مناسبت اکثر مسافرین هنگام عبور قطار از این منطقه در پشت پنجرههای قطار قرار گرفته و مناظر اطراف را تماشا میکنند. در آن شب که قطار مسافربری تبریز تهران به طرف میانه میرفت هوا سخت طوفانی بود و منطقه کوهستانی «قرنقو» از شدت وزش باد و ریزش باران به لرزه درآمده بود و در همین لحظه بود که یک دهقان باشرف ایرانی فانوس به دست از بیابان به طرف قریه خود که «بقلاچوک» معروف است میرفت، قطار مسافری از تونل هجده گذشت و مسافرین آن کوچکترین اطلاعی از سرنوشتی که لحظهای بعد در انتظار آنان بود نداشتند. در این موقع دهقان فداکار که نام وی ریزعلی خواجوی [نام درست وی ازبرعلی حاجوی بود که خبرنگار اطلاعات سهوا نام او را اشتباه درج کرده بود - انتخاب]است هنگام عبور از روی خط صدای غرش مهیبی شنید که از کوه مجاور «ترانشه» و تونل هیجده راهآهن برخاست و لحظهای بعد که روی خود را برگرداند متوجه شد که کوه ریزش کرده و راه را مسدود ساخته است.
در این موقع بود که دهقان مزبور فرارسیدن لحظه عبور قطار را از آن نقطه به خاطر آورد و به سرنوشت شومی که در انتظار مسافرین قطار و همنوعان وی بود اندیشید. دهقان فعالیت شدیدی آغاز کرد وی ابتدا به طرف تونل دوید و فتیله فانوس خود را بالا کشید و سپس برای آنکه راننده قطار کاملا از وقوع حادثه باخبر گردد نقشهای طرح کرد. دهقان لباس خود را درآورد و با نفت چراغ دستی خود آغشته کرد و با شعله چراغ آن را آتش زد و به وسیله این فانوس مشتعل به راننده قطار مسافری اعلام خطر کرد. خوشبختانه راننده و رئیس قطار متوجه این علامت خطر شدند.
راننده بلافاصله دست بر روی شیر ترمز گذاشت و رئیس قطار دستگیره ترمز خطر را باز کرد و بالاخره قطار مسافربری پس از تکانهای شدیدی که به خود داد از حرکت باز ماند.
مامورین قطار پیاده شدند و در این موقع بود که تازه متوجه شدند خطر عظیمی سر راه آنها قرار گرفته بود و اگر این اقدام انجام نمیشد قطار پس از اصابت به قطعات بزرگی که از کوه سرازیر شده و در روی خطوط قرار گرفته بود متلاشی میشد و عده زیادی از مسافرین هلاک میشدند.
دهقان مزبور از طرف رئیس قطار مسافری در همان محل مورد تقدیر قرار گرفت و پاداشی به وی پرداخت شد و بلافاصله این خبر به تهران رسید و از نظر اهمیت موضوع هیاتمدیره راهآهن تشکیل جلسه داد و ضمن تایید تقدیر از اقدامات دهقان مزبور و رئیس قطار و راننده مجددا پاداش قابل توجهی در حق دهقان تصویب کرد و به ناحیه شمال غرب راهآهن دستور داده شد که فورا مامورین به قریه قلاچوک رفته و این دهقان را پیدا کنند و تبریک و تقدیر و پاداش هیاتمدیره راهآهن را به وی تسلیم نمایند.